عاشــــــــــــــقانــــــــــــه هـــــــــــــای مـــــــــــــــــن

متـــــــــــــن وعکـــــــــــــس عـــــــــــاشــــــــــــقانــــــــــــــــه

رمان روزهای شیرین نیمافصل2


از خونه اقای خوشبخت که اومدم بیرون ذهنم و فکرم خیلی مشغول شده بود.اونی که از تو اتاق سرک می کشید کی بود؟
ای نیما واسه خودت نوشابه باز نکن..اون قضیه تموم شد..فکر کردی براد پیتی که به خاطر تو سرک بکشن از توی اتاق؟ زود این افکار رو از ذهنم پاک کردم.ترسیدم جز فکرم دلم هم مشغول بشه!
مثل همیشه رفتم از دکه مطبوعاتی چند تا روز نامه خریدم.از بس رفته بودم من رو می شناختن!
بعد هم رفتم یه ساندویچ گرفتم و رفتم توی پارک .دنبال کار توی روزنامه ها بگردم و هم یه چیز ی خورده باشم.
رفتم روی یه نیمکت نشستم.و بساطم رو پهن کردم.( مثل این دست فروشا)
مشغول خوردن بودم که یه اقا پسر هم سن و سال من اومد روی نیمکت کناری نشست. یه چندتایی مجله دستش بود و داشت با موبایلش صحبت می کرد.
با خودم گفتم.نیما.یکی مثل تو هر روز توی روزنامه ها می گرده و یکی دیگه مثل این توی مجلات !!!
من نمی خواستم گوش بدم ولی خوب فضای باز بود دیگه! جریان باد امواج صوتی رو می اورد به سمت گوش من و من می شنیدم اونم به صورت نا خواسته!
- « اره پانیذ جونم خریدم..همون جدول هایی که گفتی خریدم.تا با همدیگه حلش کنیم. قربونت برم.کی شده تو چیزی از من بخوای من گوش ندم؟ من دوسِت دارم تو هر کار بخوای من واست انجام می دم .»
امواج باد فقط صحبت های اینور رو به گوش من می رسوند اونور رو نمی شنیدم!
-« باشه پانیذم.ولی هر کی زودتر حلش کرد جایزه داره...جایزش؟ خوب اگه من زودتر حل کردم باید تو من رو ببوسی اگه تو حل کردی من تورو می بوسم....اون جدول سخته رو اگه من زودتر حل کردم باید بیای بغلم.
خوب اگه تو حل کردی من واسه جایزه دو تا از دوست دخترام رو ول می کنم!»
و بعد شروع کرد بلند بلند خندیدن.
ای بابا اگه گذاشتن ما با خیال راحت دنبال کار بگردیم !!
- « شوخی کردم عزیزم.من فقط مال تو ام .مال خود خودت!»
تو همین حرفا بودن که گفت: پانیذ جونم ببخشید مامانم داره زنگ می زنه بعدا بهت زنگ می زنم!



موضوعات: رمان روزهای شیرین نیما,
[ بازدید : 475 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آبان 1394 ] [ 15:06 ] [ سفیدبرفی ]

[ ]

رمان روزهای شیرین نیما فصل یک



من نیما 23 سال و 2 ماه 23 روز دارای لیسانس زیست شناسی هستم و امسال کنکور ارشد داده ام و قبول هم شده ام اما با چه انگیزه ای برم؟!الان چند وقته (حسابش از دستم در رفته) دنبال کار می گردم اما کو کار؟
دیگه روزنامه، سایت، فک و فامیل، اداره و وزارت خونه ای نیست که نرفته باشم، تمام ملت میشناسنم و همه در اقدام مشترک پاسخ کوبنده و جان گداز استخدام بی استخدام را با مشتی مانند مشت هایی که به دهن استکبار جهانی میکوبند، کوبیدن به تمام ریخت و هیکلم!!!
میخواستم برم سمبوسه بفروشم که گفتند جواز کسب نداری!
رفته بودم دنبال جواز کسب که وسط راه یارانه ها باعث افزایش مبلغ سیب زمینی و نان که 2 عنصر مهم در تولید انبوه سمبوسه هستند شد، وسط راه پشیمون و نا امید برگشتم خونه.
خواستم خودم و مدرکمو با هم آتیش بزنم که دیدم ای بد شانسی، واسه اتیش زدن بنزین لازم داشتم که اونم سهمیه بندی شده بود و به طرز بی سابقه و غیر قابل باوری گروووون! و منم نه کارت سوخت داشتم و نه بودجه کافی برای خرید بنزین آزاد!!!
داشتم فکر می کردم که چیکار کنم.چی کار نکنم که یادم اومد وقتی داشتم می اومدم تو خونه در حیاط همسایه باز بود و موتورش تو حیاط بود
کلی نذر و نیاز کردم که تا من میرم مو تور سر جاش باشه.و بتونم یه کوچولو ازش بنزین قرض بگیرم
خیلی اروم رفتم بیروون و به صورتی که دیده نشم خودم رو رسوندم پشت در حیاط خونه همسایه
که دیدم از تو حیاطشون صدا میااد.
گوشم و چسپوندم به در شنیدم همسایه داره داد و بیداد می کنه که موتورش رو دزدیدن و داره تک تک همسایه ها رو نام می بره که کار اوناست!
داشتم گوش می دادم که یه نفر دست گذاشت روی شونم...و من انگار یه برق با ولتاژ بسیار قوی بهم وصل کرده باشن چند متر پریدم تو هواااا بعد که اومدم پایین دیدم برادرای زحمت کش نیرو انتظامی هستند!
بعد از عرض سلام و خسته نباشد خدمت برادران همیشه در صحنه و خدمت گذار نیروی انتظامی، یکی از عزیزان پلیس با جدیت پرسید:



موضوعات: رمان روزهای شیرین نیما,
[ بازدید : 566 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ دوشنبه 4 آبان 1394 ] [ 21:20 ] [ سفیدبرفی ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]